432 هرتز

۴ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

آدم سه روز برای امتحانی وقت داشته باشه بره توی پرتال برنامه رو نگاه کنه و بشینه مثل خر بخونه :| (البته این خر خیلی تنبل تر از این حرفاس) اما حس عجیبی داشته باشه که چرا کسی راجع به امتحان ازش سوالی نمیپرسه ولی چند بار میره توی پرتال چک میکنه خیالش راحت میشه که همه چی درسته و به خوندن ادامه میده تا اینکه میرسه شب امتحان رفیقش پیام میده :


-خوندی؟

- آره

- از روی چی ؟

-از روی اسلاید ها

- توضیح نداره که ولی واسم بفرست..


اینجابود که اون آدم فکر می کرد خیلی تیزه توی دلش گفت من که بدون توضیح هم متوجه شدم اما پس از فرستادن اسلاید هاچند پیام (اینجا نمیشه دقیقشو گفت) در مفهوم گند زدی فردا که اینو امتحان نداریم از تمام افرادی که در خوابگاه کنار رفیقش بودند رو دریافت میکنه...

اون فرد با جمله ی خدایا شکرت که قبل امتحان فهمیدم از ساعت 11 شب میشینه کتاب 800 و خورده ای صفحه ایه درسی که حتی کلاسشم نرفته رو تا صبح میخونه !


اون آدم بد بخت من بودم که با حادثه ی اخیر به زیبایی جمله ای از مصطفی مستور( البته با تحریف فراوان) ایمان آوردم:

خوندن اشتباه برنامه امتحانی در پرتالی که دیدنش کلافه ات می کند تردید مبهم ات را به یقینی روشن تبدیل می کند : عاشق شده ای :)

432 هرتز
۱۷ دی ۹۵ ، ۱۸:۵۱ ۱۰ نظر
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
432 هرتز
۱۳ دی ۹۵ ، ۰۲:۱۳
فردا که دوباره بیدار میشوم به ترانه ی بغلم کن، Give me a hug گوش میدهم فردا دوباره یواشکی شاعر میشوم فردا دوباره که میخواهم درس بخوانم تمام خاطرات گذشته ام زنده میشود ، پدر بزرگم زنده میشود چیزی نمیگوید نگاه میکند ، هوس میکنم بروم به اتاقم همان جا که صبح زود باد شمالی ورق های کتاب فیزیکم را می رقصانند ، یک عمر دلم میخواست برقصم اما پدر بزرگ که با ما بچگی نمیکند از رقص و آواز خوشش نمی آید تحت تاثیر روحانی ده ، که دخترانش را شوهر نمیدهد به خاطر اینکه شرط کرده است در جشن عروسی جای رقص و ترانه ، صلوات بفرستند تا خوشبخت شوند! فردا دوباره با شنیدن صلوات دل دختری میشکند...
شاید فردا دوباره یاد بگیرم احساسی تر شوم ، عقل و منطق برای منی که هر لحظه ام پر است از بیهوده نویسی، کار برد ندارد،شاید وقتی که احساسی تر شدم بخواهم دستانم جانپناه همان ساز ناکوک شوند ، تصورش هم دلم را به درد می آورد ، خاطرات ناخوشی که جز کینه ، فقط بغض به همراه دارند..
432 هرتز
۱۰ دی ۹۵ ، ۰۱:۰۳ ۳ نظر

-خبر داری فلانی ازدواج کرده؟

+کی ؟ همونی که تو کلاس ماشین 2 بود؟

-آره حدس بزن با کی؟

+لابد با یه پسری مثل خودش خراب دو عالم !

-مشکل اینه طرف پسر نیست !

+ الله اکبر :|


بهترینشون هم رفت!



432 هرتز
۰۶ دی ۹۵ ، ۲۳:۵۸ ۸ نظر