432 هرتز

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جورجو مورودر» ثبت شده است

«عده‌ای هم در بین ما، دلخوش‌اند به روشن‌تر بودنِ خویش که شاید روی دیگر ابله‌تر بودن باشد. اینان مفتخرند به این که: دیپلم‌شان ریاضی است. کفتربازی نکرده‌اند. اسم و زندگی‌نامه‌ی صدوپنجاه کارگردان سینما را بلدند. راجع به دیالکتیکِ هگل یک چیزهایی شنیده‌اند. از لیلا فروهر بدشان می‌آید. به موتزارت عشق می‌ورزند. می‌دانند که «تولدی دیگر» سروده‌ی فروغ فرخزاد است و احمد شاملو در سال ۱۳۳۲ به‌خاطر فعالیت‌های سیاسی، مدت کوتاهی در زندان بوده و ارسطو شاگرد افلاطون بوده (نه برعکس) و سالوادور دالی و لورکا با هم همکلاسی بوده‌اند و… دیگر چه بگویم؟ این‌ها همه‌ی ناتوانی‌ها و دلخوشی‌های این نسل است. آن هم کسانی از این نسل که احتمالاً اندیشمندترند.»

از دُرّابِ مخدوشِ محسنِ نامجو.


من در طول عمرم آهنگ های زیادی گوش کردم و سبک های زیادی رو دیدم اما هیچ وقت به اون درجه نرسیدم که طرفداران محسن نامجو رو درک کنم شاید آینده ی موسیقی برای اوناست :/ اما همون طور که اعتقاد دارم هر آدم بدی هم میتونه حداقل یه ویژگی مثبت داشته باشه ، اعتقاد دارم آهنگ "ساربان"ش فوق العاده ست.

اگه دلتون گرفته حتما قطعه ی "صنما جفا رها کن" رو گوش بدید اونجاست که دقیقا به حرف جورجو مورودر پی میبریم که میگه موسیقی احتیاج به قواعد از پیش تعیین شده نداره و ذهن موزیسین باید از هر نوع چارچوبی آزاد باشه :)))

432 هرتز
۱۰ آبان ۹۵ ، ۰۰:۱۷ ۱۹ نظر

سامورایی توی آینه جوری نگاهم میکنه انگار جنگ رو بردیم اما من اینطور فکر نمیکنم،به نظرم بهتره این سامورایی قبل از هفتمین نفس تصمیمشو برای هاراگیری جدی کنه تا صبح بعدی زمزمه ی "عاشق خورشیدی و تشنه ی بیداری... "رو توی ذهنم نیاره که یه زارت با طول هفت نفس تحویلش بدم یا که دیگه هر روز صورتمو با پودر سرخ نگه نداره...
از جایی به بعد باید نقاب روی صورتتو ورداری و برای خودت زندگی کنی نه برای اون سامورایی مرده ، از همین جاست که نسبت به قضاوت مردم بی تفاوت تر میشی از همین جا به بعده که دیگه نیازی نیست وقتی کلمه های منشوری مثل نسبت های مثلثاتی رو میگن خودتو به کوچه ی علی چپ بزنی خیلی راحت میتونی یه لبخند زهرماری تحویل طرف بدی و بگی سکانت حشو داره !
از اینجا به بعد نمیخواد جلوی درگیری قدم هات با رنگ موزاییک های پیاده رو بگیری بیخیال حرف مردم حواست باشه کفشت فقط روی موزاییک های رنگی بره....
سامورایی که رفت اون حس برتری جویی هم رفت دیگه مهم نیست توی آینه چه شکلی باشم ، شاید همین الآن تیشرتمو بندازم توی شلوارم  و در خز ترین حالت ممکن با خزعبل ترین آهنگی که دوست دارم برقصم... برقصم فریاد بزنم عاشق این آهنگ مسخره ی جورجو مورودر هستم ، وات إ نایت ! از اینجاست که میشه بدون اون سامورایی هم زندگی کرد. 

432 هرتز
۰۸ آبان ۹۵ ، ۰۰:۰۷ ۱۱ نظر