روزمرگی
به نام خدای مهربونی که فقط توی سختی ها بهش پناه میبریم.
با توجه به سخنرانی که جلسه ی قبل داشتم گفتم کار کنترل اینجا وجود نداره چون یکی از مشکلات کشور عزیزمون ، وجود سه تا تقویم مختلفه. مشکل از این جا شروع میشه که مهندسین برق عزیز میخوان بر اساس آمار های سال های قبل الگو مصرفو پیدا کنند ، قشنگ با n معادله n مجهول مواجه میشن. یه بار عاشوراست مردم میریزن توی خیابونا ،یه بار ولنتاینه پلیس میریزه توی خیابونا ، یه بار عیده مصرف میدون انقلاب خودش در حد یه شهر میشه...متاسفانه تقویما هم باهم سینک نیستن...حالا بد ترشو توی کنترل ترافیک داریم....
چند وقتی میشه پریودیک یکشنبه ها مریض میشم ، امروز که اصلا داغون بودم فقط زیر پتو افتادم ، خدایا شکرت بابت همه چیز همینشم که نفسی میره و میاد خوبه :)هر بار میرم اینستاگرام عین مرجع تقلیدی که وارد حموم زنونه بشه سرمو میندازم پایین استغفرالله استغفرالله میام بیرون :| این بار که به لطف الهی زدم دی اکتیوش کردم ، حالا خوبه اینستا دی اکتیو داره خیابونا رو چیکار کنم که همه شبیه ساشا گری شدند :|
به تازگی با پدیده ای دوست داشتنی به اسم بیپ تونز آشنا شدم ، سه تا آلبوم خریدم :) یکی کاوه آفاق به خاطر صداش، کویتی پور به خاطر نوستالژی ، آخری هم دموکراسی یا دموقراضه بود کتابشو خیلی دوست داشتم دیدم کتاب صوتیشو گذاشته با آهنگسازی ناصر چشم آذر... کتابش چاپ نمیشد پی دی اف بود نمیدونم عجیبه واسم چرا به صوتیش مجوز دادن :)) اگه به کشور داری علاقه دارید حتما بخونید :)))
بعدش اومدم موجودیه حسابمو چک کنم یه سکته خفیف زدم :) موجودیمو دیدم شده 60 تومن در حالی که باید حدود صد بود...بعد دقت کردم دیدم 600 تومنه :| صبح یه ناشناس 500 فرستاد حالا از فردا باید بگردم پیداش کنم!سوالی که پیش میاد اگه از بانک بپرسم میگن کی واریز کرده؟
در پایان از شما عذر میخوام که در بستر بیماری هذیون گفتم و همچنین از عوامل پشت صحنه زندگیم عاجزانه تقاضا دارم یکم مراعات حالمو کنن تا داستان زندگیم لیبل پرنتال ادوایزوری نخوره :|