Woolloomooloo
امروز توی مترو طبق معمول هدفون تو گوشم بود بر خلاف اینکه پلی لیستی رو باز کنم رفتم تو بخش همه آهنگ ها ، یکیو پخش کردم و تیک شافل رو هم زدم طبق معمول آهنگ های تکراری پلی شدند تا اینکه شما پخش شدی اولش بهتون خندیدم راستش توی نگاه اول خیلی صدا هاتون مسخره بود پیش خودم فکر کردم سازنده ی شما واقعا چه هدفی داشته همچین آهنگی رو ساخته و حتی پخش کرده...
یکم گذشت عمیق تر شدم بهت گوش دادم حس کردم خیلی تنهایی اخه میون این همه آهنگ کی میاد به تو گوش بده. از اونجایی که ما آدما یه چیزیو یا از روی نیاز یا از روی ترحم دوست داریم دلم خواست دوستت داشته باشم من اگه یه آهنگ بودم طبیعی بود بیشتر از هر چیزی به دو تا گوش واسه شنیده شدن نیاز داشتم من بهت گوش دادم...
بار ها شده یه آهنگ اشک آدمو واسه زنده کردن خاطرات دربیاره اما تو به خاطر خودت اشکمو درآوردی این دومین بار بود تو مکان عمومی گریه ام گرفت. من خیلی تنهام نه به اندازه ی تو حس کردم مدت هاست منتظر یکی بودی که یکی بیاد درکت کنه کم کم متوجه شدم سازنده ی تو یه نابغه بوده که تونست بدون کلام ، بدون ساز های دلنشین ، حتی بدون ملودی منو محو آهنگش که تو باشی کنه و همین طور تو که منو به فکر فرو ببری....
برای اینکه دفعه ی بعدی هم بهت گوش بدم نیاز داشتم اسمتو بدونم اسمتو دیدم وای Woolloomooloo چه اسم با مزه ای داری من اگه یه آهنگ بودم از مخترع seekbar تو پخش کننده ها متنفر میشدم خیلی بده آدم یه قسمت یه آهنگ رو رد کنه یه جور سو استفاده از آهنگه میدونی اخه ما آدما عادت داریم تا وقتی یکی واسمون جذابه سرگرمش بشیم من قول میدم از اول تا ثانیه ی 198 امی که تو داری از احساست میگی بهت خیانت نکنم.
پی نوشت:
نفس کشیدن صرفا دلیل بر زنده بودن نیست و احساس فقط برای موجودات زنده نیست ،برای خیلی ها هست مثل کسانی که احتیاج دارن براشون پنج شنبه ها یه دسته گل به یادتم بفرستیم یا کسانی که به خاطر رنگ و نژادشون هیچ وقت مورد احترام قرار نگرفتن یا راندوویی که چند ماهه که دیگه نفس نمیکشه... هستن کسانی که مثل Woolloomooloo خلق شدن تا شاید ما فکر کنیم!