بیست و چهار ، هفت ، بازم کمه
در این مقطع زمانی زندگی من جوری شده که خود کاظم قلمچی هم بخواد واسم برنامه ریزی به جان خودم برنامه ش کامپایل نمیشه ! الآن میگم چرا !
یک تمام وقت توی شرکت کار میکنم یعنی 6 صبح پا میشم میرم در بهترین حالت 6 غروب بر میگردم ! 12 ساعت از 24 ساعت پرید حالا یه پروژه هست که باید تکمیلش کنیم ، امشب هم یه شرکتی کار پاره وقت داده ! که من فقط میخواستم از اون جا فرار کنم ! همه ی اینا به کنار امسال 240 ساعت کارآموزی هم میرم ! یعنی وضعیت خیلی قرمزه دقیقا هفت ساعت خواب آرزو شده از طرفی به دلایلی که در این مقطع زندگی من از لحاظ روحی بسیار آسیب پذیر شدم شاید یه ساعت بیکاری منو افسرده کنه و به مرگ نگاه کنم .
بیکاری خیلی هم بد نیست ولی کلی فساد همراهش میاد ! خیلی ها میگن کار نیست ولی واقعیتش کارهست اونا واقعا دنبال کار نمیرن دلشون میخواد از همون اول همه شرایط ایده آل باشه یعنی همه دوست دارن ماهی کباب شده با سبزی پلو جلوشون مهیا باشه اما به همه که نمیرسه ، ولی اونی که ماهی گیری کنه صد در صد به اون چیزی میخواد میرسه چون صفر تا صدش دست خودشه.