432 هرتز

یادمان باشد پشت این کوه ها خانه ی ماست.

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۱۲ ق.ظ

وقتی اشک بادهای سرد شمالی در شب به اینجا میرسد ، هوا را اندوه فرا میگرد و من برای مدتی دچار تحجر میشوم اما سحر ، صبح طلوع میکند و باری دیگر خورشید رنگ زرد نور خود را در شرق صفحه ی آسمان می پاشد و  در این هنگام صدای پرنده ها آسمان را می شکند با این صدا در غرب روی سطح آب رقص نوری به پا میشود....این طبیعت زمین است که همه ی غم ها را تحقیر کند و تنها سقف آسمان میتواند جان پناه غم ها میشود.

اما اینجا پشت کوه ها، راه ابر های غم انگیز ، هموار تر از گذشته شده است اینجا برای باریدن انگیزه ای نیست باران برای چه کسی بیاید وقتی اینجا گلی نیست که با آمدنش بخندد ، داروکی نیست که برایش آواز بخواند، یا سطل هایی که باید زیر ناودان خانه ها آب را قبل از گل شدن جمع کنند ، شاید درست است که همه ی تلاش آسمان ، راندن این ابر ها شده است.

ابر ها سرگردان به غرب میروند در آن طرف آب ، گویا شاد تر خواهند بود ، گرم خواهند شد ...اما همه میدانیم در آن جا باریدن اشتباه است ابر ها هر کجا باشند ، پشت همان کوه ها، خانه ی آن هاست کاش برای خانه ببارند.

۹۵/۰۵/۳۰
432 هرتز وطن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">